دوست داشتن

شانه هایم زیر بار غم شکست

شاخه های سبز امیدم شکست

عشق ما در شیشه فرهاد بود

عشق شیرین ریشه اش در باد بود

هیچ کس حرف صداقت را نزد

هیچ کس دل را بر این دریا نزد

یک نفر امروز در چشمم شکست

یک نفر بار سفر بست و گسست

یک نفر با خاطراتم دور شد

یک نفر با قصه ها محشور شد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در این بازار نامردی به دنبال چه می گردی؟ .....

نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی ......

برو بگذر از این بازار ، از این مستی و طنازی .....

اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل ز دستم رفت و جان هم بی دل و جان چون کنم

سرّ عشقت آشکارا گشت پنهان چون کنم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هر که خوبی کرد زجرش میدهند

هر که زشتی کرد اجرش میدهند

باستان کاران تبانی کرده اند

عشق را هم باستانی کرده اند

هرچه انسانها طلایی تر شدند

عشق ها هم مومیایی تر شدند

اندک اندک عشق بازان کم شدن

نسلی از بیگانگان آدم شدند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طرحی ز موج بر دل مردابیم بکش.......

امشب دلم بهانه دریا گرفته است...!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیگر دلم از سنگ حوادث نهراسد/ این کاسه صد بسط به کرات شکسته است

دل تنگ

برنگرد،

 که بر نمی گردی تو هیچوقت

 نمی خواهمم داشته باشمت،نترس

 فقط بیا

 در خزان خواسته هام

                کمی قدم بزن

                              تا ببینمت

 

 دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...

عاشقانه ها

در اوج دل نشاندمت ، در رهگذار زندگی زمانه گر خزان شود ، توئی بهار زندگی . . . 

 

 

 

 

سلام

      سلام به تمام ایرانی های عزیز